تصیر این مطلب اثر استاد عظیم الشان محمود فرشچیان است. این اثر را با نام ظهر عاشورا میشناسیم. از عمر این تابلو که تاثیر گذارترین در نوع خود شناخته میشود حدود 30 سال میگذرد. این تابلو در قاب جعبه جادو و بر پرده نقرهای هم افتاده است. هم به مناسبتهای عاشورایی و هم در آثاری که در رابطه با زندگی استاد ساخته شده.
همه مسلمانان به مصطفی عقاد کارگردان فقید سوری مدیونند. او برای ما فیلمی به یادگار گذاشت که توانست هم پای چند قرن تبلیغ اسلام جلوه گری کند. محمد رسولالله را تمام دنیا دیدند و بیشتر از همه مسلمانان از تماشایش لذت بردند.
نگاه او به زندگی حضرت رسول (ص) بر پرده ی نقرهای افتاد . برای این کار مصطفی عقاد حقایق تاریخی را چنان با جذابیتهای بصری در آمیخت که هیچ مفتی و عالمی نسبت به کارش ایرادی نگرفت. در حالیکه عمده ساخت و ساز های در باره حضرت مسیح (ع) کمی تا قسمتی با واکنشهای واتیکان روبرو میشد.
باری آن از محمد رسول الله ساخته مصطفی عقاد که شهد شیرین دیدینش برای هر مسلمانی تازه است. برای خودمان، برای 75 میلیون شیعه خودمان، و برای آن چند ده میلیون شیعه دیگر در سرزمینهای دور و نزدیک آیا میتوان آرزویهای دور و دراز در این رابطه داشت؟ فیلمی نه از تمام زندگی امام حسین(ع) ، فقط 12 ساعت پایانی زندگی او را اگر بر روی پرده نقره ای با ساخت و سازی حرفه ای ببینیم ؛ چه حالی به ما دست خواهد داد؟ اگر اینگونه باشد عاشورا همه روزه نزد ما است .
روز واقعه ساخته ی ماندگاری است. قدر دان بهرام بیضایی هستیم. نوشته او ارزش یک قرن حضور در تکایا و حسینیهها را دارد. مگر نه این است که طبق روایت صحیح ؛ هرکس نم اشکی به یاد حسین و در رثای حسین در گوشه چشمش جاری شود ؛ میتواند به شفاعت او امیدوار باشد؟ روز واقعه این توانایی را داشت تا با حقیقت تصویریاش با موضوعی فرعی در باره عاشورا چنین غوغایی را برای شیعیان حضرت صورت دهد.
وای اگر وقایع شب عاشورا ؛ حتی وقایع پیش از ظهر و یا فقط ظهر عاشورا را بر پرده نقره ای میدیدیم ؛ چه به روز مان میآمد؟ وای اگر اینگونه بود و چشمان ما شرافت دیدن چنین ساختهای را پیدا میکردند؛ وای که هر روزه مان عاشورا بود. هر لحظهای که اراده میکردیم تا با یاد حسین خلوت کنیم برایمان مهیا میگردید.
اینهم بماند برای مجموعه آرزوهای دور ونزدیکمان. این آرزو را خود من برای بچههایم عنوان کردهام و به هر دوتایشان گفتهام و به صورت خواهش و درخواست پدرانه هم گفتهام که اگر من مردم و چنین فیلمی هنوز ساخته نشده بود، شماها گوش بزنگ باشید. اگر روزی در جوانی تان یا میانسالی و یا حتی کهنسالیتان چنین فیلمی ساخته شد؛ تمام کارو زندگی تان را ول میکنید و میروید این فیلم را میبینید حتی اگر ما نساخته باشیمش؛ حتی اگر اکرانش آن سر دنیا باشد. آن وقت بیایید و برای من هم از فیلم بگویید که تو آرزویت را باخود به گور بردی اما به جایت ما فیلم ظهر عاشورا را دیدیم. اینگونه وقتی بالای سر قبر من میآیند و وقتی برایم اشک می ریزند از این فیلم هم میگویند و دیگر اینجا به هیچ مداحی نیازی نیست ...
به امید روزی که فیلمی از ظهر عاشورا ساخته شود. فیلمی با بکارگیری تمام قواعد و ابزار و افراد توانمند و با سازوکاری حرفهای؛ ساز و کاری که از آن در سطح اول سینمای دنیااستفاده میشود و با به کار گیری بهترین امکانات و وسائل روز و توسط برو بچههای خودمان.
مصطفی عقاد به ما ثابت کرد میتوان چهره و سیمای حضرت ختمی مرتبت را نشان نداد ولی فیلمی حرفهای و بسیار خوش ساخت درباره او ساخت. مصطفی عقاد به مسلمانان یاد داد؛ به ما شیعیان یاد داد؛ که میتوان سیمای حضرت امیرالمومنین را نشان نداد اما با گنجانیدن 6 نمای اصلی از تایپیکال او در فیلم، هیبت و هیمنه وجود نازنیناش را جلوه گری کرد. یادتان هست نمای اصلی از این 6 پلان را؟ پلان تیز کردن شمشیر مولا را که با این جمله در نسخه انگلیسی همراه بود: شمشیر علی مقدسترین شمشیر اسلام است.
اصلا هر وقت که که این نماهای شش گانه روی پرده نقرهای میافتاد همه دوست داشتند هورا بکشند انگار مسابقه فوتبال است و تیم ما گل زده و این جادوی سینما است که محبت به اهل بیت را روی پرده آبی جلوه گری میبخشد.
نمیدانم آن جاودانه نامی که روزی فیلم ظهر عاشورا خواهد ساخت؛ از همین اهالی کنونی سینمای ما است؟ یا تازه به دنیا آمده و 30 سال بعد شاید دست به کار شود ؟ و یا حتی ممکن است هنوز بدنیا نیامده باشد. ولی اگر این شخص به این افتخار برسد که ظهر عاشورا را سینمایی کند ؛ من شک ندارم که خود حضرت چنین اجازهای به او داده و قطعا کارش جلوه گر خواهد بود برای ابد. خوشا به حال خودش و خوشا به حال همه دنیا که چنین اثری از بچهها ی ایران در باره مولایمان تماشا میکنند.